هوش مصنوعی:
این شعر درباره عشق عمیق و بیقید و شرط است که در آن شاعر از فرسودگی دل و آرامش نگاه سخن میگوید. او عشق را فراتر از هر چیز دیگر میداند و خود را در این راه بیپناه و تنها میبیند. شاعر از گذشت سالها در راه عشق بدون رسیدن به مقصود شکایت دارد و از آیندهای نامعلوم میترسد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و وجود لحنی غمگین و پیچیده در شعر ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، مضامین تنهایی و ناامیدی نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۲۷۵
در عشق روانیست نه دعوی نه گواهی
فرسوده دلی باید و آسوده نگاهی
دیدیم چو روی تو دگر هیچ ندیدیم
بستیم نظر از همه عالم به نگاهی
از دوزخ عشقم مگر آرند عقوبت
جز هستی من نیست مرا هیچ گناهی
در مرحله ی عشق بسی سال که بگذشت
بر ما و دریغا نرسیدیم بماهی
تا باز چه آرد بسرم میبرد امروز
باز این دل سر گشته مرا بر سر راهی
ما را بجز از بیکسی ای دوست کسی نیست
آنرا که پناهی نبود هست پناهی
فرسوده دلی باید و آسوده نگاهی
دیدیم چو روی تو دگر هیچ ندیدیم
بستیم نظر از همه عالم به نگاهی
از دوزخ عشقم مگر آرند عقوبت
جز هستی من نیست مرا هیچ گناهی
در مرحله ی عشق بسی سال که بگذشت
بر ما و دریغا نرسیدیم بماهی
تا باز چه آرد بسرم میبرد امروز
باز این دل سر گشته مرا بر سر راهی
ما را بجز از بیکسی ای دوست کسی نیست
آنرا که پناهی نبود هست پناهی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.