هوش مصنوعی: این متن بیانگر احساسات شاعر درباره رنج‌های زندگی، ناامیدی از دنیا و آرزوی آرامش است. شاعر خود را دیوانه و سرخوش از کودکان می‌داند و از ستم روزگار شکایت دارد. او از آسمان و کاروان زندگی می‌خواهد که شتاب کنند یا درنگ نمایند و در نهایت به صلح و آرامش می‌اندیشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار خواهد بود. همچنین، لحن غمگین و ناامیدانه شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۲۷۶

ما را که جام نبود رنجیم کی ز سنگی
آنکس که نام دارد گورنجه شو زننگی

زابنای دهر ما را غیر از ستم طمغ نیست
دیوانه ایم و سرخوش از کودکان بسنگی

در بوستان چو مزکوم در گلستان چو اعمی
ماندیم روزگاری فارغ ز بو و رنگی

از ره فتادگانیم تا صبح سر بر آرد
ای آسمان شتابی ای کاروان درنگی

صید توام من ای شوخ از این و آن چه خواهی
هر سو بامتحانی ضایع مکن خدنگی

زین پس نشاط یکچند آسوده میتوان بود
کس را بمانه صلحی ما را بکس نه جنگی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.