هوش مصنوعی: پیرزنی از شیخ مهنه درخواست دعای خوش‌دلی می‌کند و از بی‌مرادی و ناتوانی خود در تحمل مشکلات می‌گوید. شیخ در پاسخ بیان می‌کند که سال‌هاست در جستجوی خوش‌دلی بوده اما چیزی نیافته و تا زمانی که درد درونی درمان نشود، خوش‌دلی ممکن نیست.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، زبان و ساختار شعر کلاسیک ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

حکایت پیرزنی که از شیخ مهنه دعای خوشدلی خواست

گفت شیخ مهنه را آن پیرزن
دلخوشی را هین دعایی ده به من

می‌کشیدم بی‌مرادی پیش ازین
می‌نیارم تاب اکنون بیش ازین

گر دعای خوش دلی آموزیم
بی‌شک آن وردی بود هر روزیم

شیخ گفتش مدتی شد روزگار
تا گرفتم من پس زانو حصار

اینچ می‌خواهی، بسی بشتافتم
ذره‌ای نه دیدم و نه یافتم

تا دوا ناید پدید این درد را
خوش دلی کی روی باشد مرد را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گفتار مردی صوفی از روزگار خود
گوهر بعدی:گفتار جنید دربارهٔ خوشدلی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.