هوش مصنوعی: شخصی از خود پیرتر می‌پرسد که چه چیزی را بیشتر دوست دارد. او پاسخ می‌دهد که دو چیز را بیش از هر چیز دوست دارد: اسب ابلق گام‌زن و فرزندش. او می‌گوید اگر خبر مرگ فرزندش را بشنود، اسبش را به عنوان شکرانه می‌بخشد. او این دو چیز را مانند دو بت در چشم جانش می‌بیند. سپس هشدار می‌دهد که تا زمانی که مانند شمع نسوزی و نابود نشوی، از پاک‌بازی در جمع دم نزن، زیرا هر کس در پاک‌بازی دم بزند، کار خود را بر هم می‌زند. پاک‌بازی که به شهوت نان بخورد، در همان لحظه پشت سر آن را می‌خورد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مرگ و پاک‌بازی نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند تا به درستی درک شوند.

دو چیزی که پیر ترکستان دوست میداشت

داد از خود پیرتر کستان خبر
گفت من دو چیزدارم دوست تر

آن یکی اسبست ابلق گام زن
وین دگر یک نیست جز فرزند من

گر خبر یابم به مرگ این پسر
اسب می‌بخشم به شکر این خبر

زانک می‌بینم که هستند این دو چیز
چون دو بت در دیدهٔ جان عزیز

تا نسوزی و نسازی همچو شمع
دم مزن از پاک بازی پیش جمع

هرک او در پاک بازی دم زند
کار خود تا بنگرد بر هم زند

پاک بازی کو به شهوت نان خورد
هم در آن ساعت قفای آن خورد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت بنده‌ای که با خلعت شاه گرد راه از خود پاک کرد و بردارش کردند
گوهر بعدی:حکایت بادنجان خوردن شیخ خرقانی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.