هوش مصنوعی:
متن به دو بخش اصلی تقسیم میشود. در بخش اول، شاعر از عالم به عنوان یک حقه یاد میکند که انسانها در جهل خود در آن گرفتار شدهاند و تنها با پرورش همت و عقل میتوان از آن رهایی یافت. در بخش دوم، اهمیت انصاف و وفا به عنوان صفات برتر انسانی مورد تأکید قرار میگیرد و بیان میشود که انصاف، سلطان نجات است و از ریا و ترهات دور میدارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم انتزاعی مانند «حقه عالم» و «مرغ همت» برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد.
سخن دیوانهای دربارهٔ عالم
نیم شب دیوانهای خوش میگریست
گفت این عالم بگویم من که چیست
حقهای سر برنهاده، ما درو
میپزیم از جهل خود سودا درو
چون سراین حقه برگیرد اجل
هر که پر دارد بپرد تا ازل
وانک او بی پر بود، در صد بلا
در میان حقه ماند مبتلا
مرغ همت را به معنی بال ده
عقل را دل بخش و جان را حال ده
پیش از آن کز حقه برگیرند سر
مرغ ره گرد و برآور بال و پر
یا نه، بال و پر بسوز و خویش هم
تا تو باشی از همه در پیش هم
دیگری گفتش که انصاف و وفا
چون بود در حضرت آن پادشا
حق تعالی داد انصافم بسی
بیوفایی هم نکردم با کسی
در کسی چون جمع آمد این صفت
رتبت او چون بود در معرفت
گفت انصافست سلطان نجات
هر که منصف شد برست از ترهات
از تو گر انصاف آید در وجود
به ز عمری در رکوع و در سجود
خود فتوت نیست در هر دو جهان
برتر از انصاف دادن در نهان
وانک او انصاف بدهد آشکار
از ریا کم خالی افتد، یاد دار
نستدند انصاف، مردان از کسی
لیک خود میدادهاند الحق بسی
گفت این عالم بگویم من که چیست
حقهای سر برنهاده، ما درو
میپزیم از جهل خود سودا درو
چون سراین حقه برگیرد اجل
هر که پر دارد بپرد تا ازل
وانک او بی پر بود، در صد بلا
در میان حقه ماند مبتلا
مرغ همت را به معنی بال ده
عقل را دل بخش و جان را حال ده
پیش از آن کز حقه برگیرند سر
مرغ ره گرد و برآور بال و پر
یا نه، بال و پر بسوز و خویش هم
تا تو باشی از همه در پیش هم
دیگری گفتش که انصاف و وفا
چون بود در حضرت آن پادشا
حق تعالی داد انصافم بسی
بیوفایی هم نکردم با کسی
در کسی چون جمع آمد این صفت
رتبت او چون بود در معرفت
گفت انصافست سلطان نجات
هر که منصف شد برست از ترهات
از تو گر انصاف آید در وجود
به ز عمری در رکوع و در سجود
خود فتوت نیست در هر دو جهان
برتر از انصاف دادن در نهان
وانک او انصاف بدهد آشکار
از ریا کم خالی افتد، یاد دار
نستدند انصاف، مردان از کسی
لیک خود میدادهاند الحق بسی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گفتگوی شیخ غوری با سنجر
گوهر بعدی:حکایت احمد حنبل که پیش بشر حافی میرفت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.