هوش مصنوعی: شیخ غوری با گروهی از دیوانگان زیر پل زندگی می‌کند. سنجر که از آنجا عبور می‌کند، از شیخ دربارهٔ این گروه می‌پرسد. شیخ توضیح می‌دهد که آنها بی‌سر و بی‌پا هستند و از دوگانگی خارج شده‌اند. او به سنجر هشدار می‌دهد که اگر دوستشان داشته باشد، او را به سعادت می‌رسانند و اگر دشمنشان باشد، او را از دین خارج می‌کنند. سنجر پاسخ می‌دهد که نه دوستشان است و نه دشمنشان، و تنها به فکر حفظ خرمن خود است. سپس به اهمیت همت و سیر درونی اشاره می‌شود که از هشیاری و مستی برتر است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی مفاهیم مانند دوگانگی و سیر درونی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

گفتگوی شیخ غوری با سنجر

شیخ غوری، آن به کلی گشته کل
رفت با دیوانگان در زیر پل

از قضا می‌رفت سنجر با شکوه
گفت زیر پل چه قومند این گروه

شیخ گفتش بی سر و بی پا همه
از دو بیرون نیست جان ما همه

گر تو ما را دوست داری بر دوام
زود از دنیا برآریمت مدام

ور تو ما را دشمنی نه دوست دار
زود از دینت برآریم اینت کار

دوستی و دشمنی ما را ببین
پای درنه خویش را رسوا ببین

گر بزیر پل درآیی یک نفس
وارهی زین طم طراق و زین هوس

سنجرش گفتا نیم مرد شما
حب و بغضم نیست درخورد شما

نه شما را دوستم نه دشمنم
رفتم اینک تا نسوزد خرمنم

از شما هم فخر و هم عاریم نیست
با بدو نیک شما کاریم نیست

همت آمد همچو مرغی تیز پر
هر زمان در سیر خود سر تیزتر

گر بپرد جز ببینش کی بود
در درون آفرینش کی بود

سیر او ز آفاق گیتی برترست
کو ز هشیاری و مستی برترست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گفتگوی مردی درویش با ابراهیم ادهم دربارهٔ فقر
گوهر بعدی:سخن دیوانه‌ای دربارهٔ عالم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.