هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از احساسات خود درباره دوری از معشوق و رنجهای عاشقانه میگوید. او خود را همچون شکار توصیف میکند که معشوق با تیر از او گذشت. شاعر به بیقراری و دیوانگی خود در فراق اشاره کرده و از ناتوانی در کنترل احساساتش سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه عمیق و احساساتی است که درک آنها برای مخاطبان جوانتر دشوار بوده و نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنتر نامفهوم باشد.
ابن همان دشت و من خسته همان نخجیرم
ابن همان دشت و من خسته همان نخجیرم
که فکندی و گذشتی چو زدی با تیرم
بی تو ای دوست بمن جای ملامت نبود
که فزونست ز اندازه همی تقصیرم
پای تدبیر من از کعبه و از دیر برید
تا کجا باز دگر سیر دهد تدبیرم
دور از کوی تو، بی سلسله ی موی تو، من
کودک جمعه و دیوانه ی بی زنجیرم
که فکندی و گذشتی چو زدی با تیرم
بی تو ای دوست بمن جای ملامت نبود
که فزونست ز اندازه همی تقصیرم
پای تدبیر من از کعبه و از دیر برید
تا کجا باز دگر سیر دهد تدبیرم
دور از کوی تو، بی سلسله ی موی تو، من
کودک جمعه و دیوانه ی بی زنجیرم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:دست خدا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.