هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و شیفتگی خود سخن میگوید و اعتراف میکند که اسیر عشق شده و توبهاش را شکسته است. او از نگاه دیگران و قضاوتهایشان میگوید و از دلهای بیصبر و چشمان بیگذشت شکایت دارد. در نهایت، شاعر خود را در دشت عشق افتاده میبیند و از خداوند طلب کمک میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'رسوا تر از این مکن که هستم' ممکن است برای مخاطبان جوانتر نیاز به توضیح داشته باشد.
دست خدا
من عاشق و رند و می پرستم
من بلهوسی هوا پرستم
این عربده ز ابلهی و خامی ست
ای شیخ گمان مبر که مستم
ای دیده چرا نمی گذاری
یک لحظه عنان دل بدستم
ای دل تو چرا نمی شکیبی
رسوا تر از این مکن که هستم
از نفخه ی زلف مشکفامت
دل دادم و توبه را شکستم
جز مهر تو نیست در ضمیرم
از قید جهان و دهر رستم
از پای فتاده ام در این دشت
ای دست خدا بگیر دستم
من بلهوسی هوا پرستم
این عربده ز ابلهی و خامی ست
ای شیخ گمان مبر که مستم
ای دیده چرا نمی گذاری
یک لحظه عنان دل بدستم
ای دل تو چرا نمی شکیبی
رسوا تر از این مکن که هستم
از نفخه ی زلف مشکفامت
دل دادم و توبه را شکستم
جز مهر تو نیست در ضمیرم
از قید جهان و دهر رستم
از پای فتاده ام در این دشت
ای دست خدا بگیر دستم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بار غم بر دل و دل بر سر زلفش ترسم
گوهر بعدی:ابن همان دشت و من خسته همان نخجیرم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.