هوش مصنوعی: این شعر از حسرت، عشق، و ناامیدی سخن می‌گوید. شاعر از تنهایی و غم خود می‌نالد و اشاره می‌کند که تنها ماه است که بر خوان او نان می‌شکند. او از عشق و خاکساری عاشقان می‌گوید و از شکست و ویرانی زندگی خود سخن می‌راند. در نهایت، اشک حسرت و آرزوهای بربادرفته را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند شکست، ویرانی، و حسرت نیاز به بلوغ فکری برای درک بهتر دارند.

شمارهٔ ۳۴

هر کرا باشد گذر بر کلبه احزان ما
نشکند جز قرص مه نانی دگر از خوان ما

تا به کی بر نغمه ناساز ما گوشی نهی
کی به جز صوت فراق آید دگر زفغان ما؟!

از پر عنقا طلب کن مدعای خویشتن
گر غباری آرزو داری تو از دامان ما

دامن ما چون گهر نذر گریبان بود و بس
رفت چون اوراق گل جمعیت سامان ما

عاشقان را خاکساری کسوت رنگ و وفاست
جز لباس عشق نبود بر تن عریان ما

از شکست اعتبارات جهان غافل مباش
در نظر آئینه باشد صورت امکان ما

خشت زیر بقعه ما باشد از خاک عدم
وهم آبادی ندارد خانه ویران ما

صفحه جزو دل ما را که بی شیرازه است
لطف باشد بگذری گر از سر نسیان ما

مد احسان است ابروی خم پیوست او
تحفه باشد پیش شمشیر وی اکنون جان ما

طغرل از دامان او تا دست ما کوتاه شد
اشک حسرت می چکد هر لحظه از مژگان ما
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.