۲۰۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۱

هر کس که گل چید از گلشن شب
افتاد نانش در روغن شب

چون عقد پروین حاصل توان کرد
گر خوشه چینی از خرمن شب؟!

دادست زینت خیاط قدرت
از تکمه زر پیراهن شب

ره می توانی بردن به مقصد
در زیرت آید گر توسن شب

آسان نیاید اندر کف کس
گنجیست پنهان در مخزن شب

بیدار می شو باشد که بینی
صبح سعادت از دامن شب!

صد در قیمت آید به دستت
گر راه یابی در معدن شب

کردست گویا مشاطه صنع
عقد ثریا در گردن شب

در ملک زلفش خواهید رفتن
غافل مباشید از رهزن شب

آید به گوشت فریاد طغرل
گر بهره گیری از شیون شب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.