هوش مصنوعی: در این متن، شیخی با سگی پلید مواجه می‌شود اما از آن دوری نمی‌کند. وقتی از او پرسیده می‌شود چرا از سگ پلید دوری نکرده، شیخ پاسخ می‌دهد که پلیدی ظاهری سگ در مقایسه با پلیدی درونی خودش ناچیز است. او بیان می‌کند که اگر درونش نیز مانند بیرون سگ پلید باشد، فرار از سگ بی‌فایده است.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، نیاز به درک مفاهیم انتزاعی مانند پلیدی درونی و بیرونی دارد که برای سنین بالاتر مناسب‌تر است.

شیخی که از سگی پلید دامن در نچید

در بر شیخی سگی می‌شد پلید
شیخ از آن سگ هیچ دامن در نچید

سایلی گفت ای بزرگ پاک باز
چون نکردی زین سگ آخر احتراز

گفت این سگ ظاهری دارد پلید
هست آن در باطن من ناپدید

آنچ او را هست بر ظاهر عیان
این دگر را هست در باطن نهان

چون درون من چو بیرون سگست
چون گریزم زو که با من هم تگ است

ور پلیدی درون اندکیست
صد نجس بیشی که این قله یکیست

گرچه اندک حیرت آمد بند راه
چه به کوهی بازمانی چه به کاه
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:عقیدهٔ مردی پاک‌دین دربارهٔ مبتدی
گوهر بعدی:حکایت عابدی که در زمان موسی مشغول ریش خود بود
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.