هوش مصنوعی: متن داستان مرد عابدی را روایت می‌کند که در عبادت روز و شب مقیم بود اما ذوق و گشایشی در زندگی نداشت. او از موسی (کلیم) درخواست کرد تا از خدا بپرسد چرا او حال و ذوقی ندارد. خدا پاسخ داد که دلیل این است که مرد عابد بیش از حد به ظاهر خود (ریش) توجه می‌کند و از وصل به خدا غافل مانده است. جبرئیل نیز به موسی توضیح داد که مرد عابد درگیر ریش خود است و تا زمانی که از این وابستگی رها نشود، نمی‌تواند به درک عمیق‌تری از معنویت برسد.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

حکایت عابدی که در زمان موسی مشغول ریش خود بود

عابدی بودست در وقت کلیم
در عبادت بود روز و شب مقیم

ذرهٔ ذوق و گشایش می‌نیافت
ز آفتاب سینه تابش می‌نیافت

داشت ریشی بس نکو آن نیک مرد
گاه گاهی ریش خود را شانه کرد

مرد عابد دید موسی را ز دور
پیش او شد کای سپه سالار طور

از برای حق که از حق کن سؤال
تا چرا نه ذوق دارم من نه حال

چون کلیم القصه شد بر کوه طور
بازپرسید آن سخن، حق گفت دور

گوهر آنک از وصل ما درویش ماند
دایما مشغول ریش خویش ماند

موسی آمد قصه بر گفتا که چیست
ریش خود می‌کند مرد و می‌گریست

جبرئیل آمد سوی موسی دوان
گفت همی مشغول ریشی این زمان

ریش اگر آراست در تشویش بود
ور همی برکند هم درویش بود

یک نفس بی او برآوردن خطاست
چه به کژ زو بازمانی چه به راست

از زریش خود برون ناآمده
غرق این دریای خون ناآمده

چون ز ریش خود بپردازی نخست
عزم تو گردد درین دریا درست

ور تو بااین ریش در دریا شوی
هم ز ریش خویش ناپروا شوی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شیخی که از سگی پلید دامن در نچید
گوهر بعدی:حکایت ابلهی که در آب افتاد و ریش بزرگش وبال او بود
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.