۲۳۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶

غیر خوناب نیابند بجان و دل ما
گوئیا عشق بخون کرد مخمر گل ما

از ره عشق گذشتن نشد ای پیر طریق
تا که شد کوی خرابات مغان منزل ما

مشکل ما همه باشد ز خمار ای ساقی
جز به یک رطل گران حل نشود مشکل ما

گر چه در دیر گداییم ولی گاه نشاط
ره نیابند شهان بر طرف محفل ما

حاصل عمر شد ای مغبچه باده فروش
وجه می بود که قبول تو فتد حاصل ما

تیر دلدوز بهر دل زنی ای قاتل مست
ناوکی چند نگه دار برای دل ما

فانی امید چنان است که در وادی عشق
مسکن قافله سالار بود محفل ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.