هوش مصنوعی: این شعر از درد هجران و عشق ناکام سخن می‌گوید. شاعر از رنج‌های عاطفی، بی‌خوابی‌های ناشی از فراق، و تلخی‌های زندگی می‌نالد. او از یاری می‌گوید که محنت‌ها را تحمل کرده و از مستی و دیوانگی به عنوان راهی برای فرار از رنج‌ها یاد می‌کند. در نهایت، شاعر به سبک‌باری و رهایی از سنگینی خودی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاطفی موجود در شعر، مانند هجران، رنج‌های عشق، و مفاهیم فلسفی مانند 'خودی' و 'سبکباری'، برای درک و ارتباط بهتر نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۶۶ - در طور مخدومی

از غم یک شب که در هجرش دلم زاری کشید
با کسی مانم که او یک سال بیماری کشید

سالها اندوه شام فرقتم داند کسی
کز غم هجران شبی تا روزی بیداری کشید

عشق بهر وصل جستم پیشم آمد هجر وای
کآنچه من آسان گمان بردم به دشواری کشید

دار گو معذور در دیوانگی و مستیم
آنکه در دوران بلای عقل و هشیاری کشید

چید آنکس از گلستان حیات خود گلی
کز کف ساقی گلرخ جام گلناری کشید

من که می مردم بغیر از التفات اندکش
کی بمانم زنده چون اکنون به بسیاری کشید

ساقیا زنگ دلم بردار از یک دور جام
زانکه زهر غم بسی از چرخ زنگاری کشید

جانم ای یاران فدای آنچنان یاری که او
محنت و اندوه یاری از سر یاری کشید

فرد شو فانی که این بار گران سنگ خودی
مرد یا افکند یا خود از سبکباری کشید
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۵ - تتبع خواجه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۷ - مخترع
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.