۲۱۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۶ - تتبع خواجه

اگر به میکده ام یکشب انجمن باشد
چراغ انجمن آن به که یار من باشد

چه میل باغ کنم با وجود قد و رخش
که صد فراغتم از سرو و یاسمن باشد

ز زلف پرشکنش صید دل چسان برهد
که صد کمند بلا زیر هر شکن باشد

شهید عشق تو از خاک چون برآرد سر
چو لاله غرق می و داغ بر کفن باشد

ز روضه دیر مغان آرزو کنم در حشر
غریب را دل محزون سوی وطن باشد

کجاست می که بشوید ز لوح خاطر پاک
گرت ز محنت دوران دو صد سخن باشد

اگر به دشت فنا خاک ره شود فانی
به باد سوی تواش میل آمدن باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۵ - تتبع خواجه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۷ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.