هوش مصنوعی: این متن بیانگر حالات روحی و عرفانی شخصی است که در وادی حیرت و سردرگمی قرار دارد. او از درد، حسرت، و سوز درونی سخن می‌گوید و خود را در حالتی میان هستی و نیستی، فانی و باقی، و عشق بی‌هدف توصیف می‌کند. شخصیت متن از هویت خود و حتی از عشقش آگاهی کامل ندارد و در نهایت به ندانستن و حیرت اعتراف می‌کند.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، موضوعاتی مانند حیرت وجودی و سردرگمی هویتی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده و نامفهوم باشد.

بیان وادی حیرت

بعد ازین وادی حیرت آیدت
کار دایم درد و حسرت آیدت

هر نفس اینجا چو تیغی باشدت
هر دمی اینجا دریغی باشدت

آه باشد، درد باشد، سوز هم
روز و شب باشد، نه شب نه روز هم

ازبن هر موی این کس نه به تیغ
می‌چکد خون می‌نگارد ای دریغ

آتشی باشد فسرده مرد این
یا یخی بس سوخته از درد این

مرد حیران چون رسد این جایگاه
در تحیر مانده و گم کرده راه

هرچ زد توحید بر جانش رقم
جمله گم گردد از و گم نیز هم

گر بدو گویند مستی یا نه‌ای
نیستی گویی که هستی یا نه‌ای

در میانی یا برونی از میان
بر کناری یا نهانی یا عیان

فانیی یا باقیی یا هر دوی
یا نهٔ هر دو توی یا نه توی

گوید اصلا می‌ندانم چیز من
وان ندانم هم ندانم نیز من

عاشقم اما ندانم بر کیم
نه مسلمانم نه کافر، پس چیم

لیکن از عشقم ندارم آگهی
هم دلی پرعشق دارم هم تهی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر بعدی:حکایت دختر پادشاه که بر غلامی شیفته شد و تحیر غلام پس از وصل در عالم بی‌خبری
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.