هوش مصنوعی: این متن عرفانی به بیان مفاهیمی مانند فنا، بقا، بی‌خودی و وحدت با خدا می‌پردازد. شاعر از رهایی از خود و رسیدن به مرحله‌ای سخن می‌گوید که در آن فرد از خود فانی شده و به بقای الهی می‌رسد. او تأکید می‌کند که برای رسیدن به این مرحله، باید از تعلقات دنیوی و وجود مادی خود گذر کرد و به عدم و نیستی روی آورد. در نهایت، این مسیر به وحدت با خدا و رسیدن به حقیقت وجود منجر می‌شود.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم انتزاعی دارد. این موضوعات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار یا نامفهوم باشد.

گفتار عاشقی که از بیم قیامت می‌گریست

عاشقی روزی مگر خون می‌گریست
زو کسی پرسید کین گریه زچیست

گفت می‌گویند فردا کردگار
چون کند تشریف رویت آشکار

چل هزاران سال بدهد بردوام
خاصگان قرب خود را بار عام

یک زمان زانجا به خود آیند باز
در نیاز افتند، خو کرده به ناز

زان همی گریم که با خویشم دهند
یک نفس در دیدهٔ خویشم نهند

چون کنم آن یک نفس با خویش من
می‌توان کشتن ازین غم خویشتن

تا که با خود بینیم بد بینیم
با خدا باشم چو بی‌خود بینیم

آن زمان کز خود رهایی باشدم
بی‌خودی عین خدایی باشدم

هرک او رفت از میان اینک فنا
چون فنا گشت از فنا اینک بقا

گر ترا هست ای دل زیر و زبر
بر صراط و آتش سوزان گذر

غم مخور کاتش ز روغن در چراغ
دوده‌ای پیداکند چون پر زاغ

چون بر آن آتش کند روغن گذر
از وجود روغنی آید بدر

گرچه ره پر آتش سوزان کند
خویشتن را قالب قرآن کند

گر تو می‌خواهی که تو اینجا رسی
تو بدین منزل به هیچ الارسی

خویش را اول ز خود بی‌خویش کن
پس براقی از عدم درپیش کن

جامه‌ای از نیستی در پوش تو
کاسه‌ای پر از فنا کن نوش تو

پس سر کم کاستی در برفکن
طیلسان لم یکن بر سرفکن

در رکاب محو کن مایی ز هیچ
رخش ناچیزی بر آن جایی که هیچ

برمیانی در کمی زیر و زبر
بی میان بربند از لاشی کمر

طمس کن جسم وز هم بگشای زود
بعد از آن در چشم کش کحل نبود

گم شو وزین هم به یک دم گم بباش
پس از این قسم دوم هم گم بباش

همچنین می‌رو بدین آسودگی
تا رسی در عالم گم بودگی

گر بود زین عالمت مویی اثر
نیست زان عالم ترا مویی خبر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گفتار معشوق طوسی (محمد) با مریدش
گوهر بعدی:حکایت پروانگان که از مطلوب خود خبر می‌خواستند
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.