۲۰۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۶

بر من همه خواری از دل آمد
کز وی هوس تو حاصل آمد

با بار غمت دل ضعیفم
افتاده و پای در گل آمد

وین نیست عجب که بار عشقت
بر کوه و بحار مشکل آمد

بر که رغم غمت کشیدند
از درد تو در زلازل آمد

دریا بشنید نام عشقت
موجی زد و با سلاسل آمد

سر جمله عشق تو بدیدم
افلاک و زمینش داخل آمد

با دل کردم حساب غمهات
وجه همه عمره فاضل آمد

در دور جمال تو ز عالم
هر طفل که زاد بی دل آمد

کآنشب که ترا بزاد مادر
از فتنه زمانه حاصل آمد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.