۱۷۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹

درد عشقت ز جان توان پرسید
رازت ازدل نهان توان پرسید

هر کجا فرقت تو سایه فکند
حال جان زان جهان توان پرسید

در زمینی که عشق تو پی برد
توبه را زآسمان توان پرسید

اثرش بی نشان توانم دید
خبرش بی زبان توان پرسید

آن توانائیی که عشق تراست
زین دل ناتوان توان پرسید

ناله های مرا چه پرسی حال
از دل آنرا بیان توان پرسید

در ره ارچه درای می نالد
رنجش از کاروان توان پرسید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.