۱۸۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۳

هر شب چو ز هجر تو دل تنگ بنالد
از سوز دلم سنگ به فرسنگ بنالد

هر صبحدم از درد فراق تو بنالم
زانگونه که در وقت سحر چنگ بنالد

از ناله من در غم تو کوه بگرید
وز گریه من هر سحری سنگ بنالد

بلبل به گلستان بخروشد چو دل من
وز آرزوی آن رخ گلرنگ بنالد

چون زهره سحرگه ز افق چنگ بسازد
با من به همان ناله و آهنگ بنالد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.