هوش مصنوعی: شاعر در این شعر عاشقانه، عشق و علاقه شدید خود را به معشوق بیان می‌کند و حاضر است هر چیزی، حتی جان خود را فدا کند تا به وصال معشوق برسد. او از زیبایی‌های معشوق مانند لب‌های شیرین، موهای تابدار و دهان تنگش سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که بتواند حتی برای لحظه‌ای به او نزدیک شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از ابیات دارای مفاهیم عرفانی و فلسفی هستند که نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۵۹

گر شبی بر لب شیرین تو فرمان بدهم
جان شیرین به سرت کز بن دندان بدهم

گر شود آب حیات لب تو روزی من
چه زیان باشد اگر هر به دمی جان بدهم

گر دهان تر کنم از چشمه نوش تو شبی
گوشمال خضر و چشمه حیوان بدهم

گر سر زلف چو ثعبان تو دردست آرم
طیره معجزه موسی عمران بدهم

گر شب از تنگ دهان تو بدزدم شکری
از لبت کام دل خسته حیران بدهم

گر به شب دزدی وصل تو بگیرند مرا
نیم جانی که مرا هست به تاوان بدهم

گر مرا وصل تو منشور سعادت بدهد
بر جهان از مدد وصل تو فرمان بدهم

گفته بودی که به بوسی بخرم جانت را
گر بر آن قولی تا دل به گروگان بدهم

جان ندارد محلی پیش لب شیرینت
خوشتر از جان چه توان بود که تا آن بدهم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.