۱۸۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۸

جانا به صبوح خرمی کن
با ما به نشاط همدمی کن

ایام بهار خرم آمد
ای باغ بهار خرمی کن

یک لحظه فراغت دل خویش
در کار دل من غمی کن

از پرده دری چو صبح تا چند
یکچند چو شام محرمی کن

من خاک رهم تو آفتابی
آخر نظری سوی زمی کن

یا چون پری از نظر نهان شو
یا میل به خوی آدمی کن

ای داروی درد دردمندان
با این دل ریش مرهمی کن

نه مردمی از جهان برافتاد
ای مردم دیده مردمی کن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.