هوش مصنوعی:
شاعر در این متن به سوگ عزیزی از دست رفته میپردازد و درد فراق را با تصاویری مانند پژمردگی گلها و خاموشی نرگسهای مست بیان میکند. او از زمان دفن معشوق تا کنون آرامش نداشته و فلک نیز بر بیسابقه بودن این مصیبت تأکید میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و سوگوارانه است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
شمارهٔ ۱۵
سه روز رفت کز آسیب مرگ آن دلبر
مرا جگر زره دیدگان بپالوده ست
از آن زمان که رخش زیر خاک بنهفته ست
دلم ز رنج تفکر دمی نیاسوده ست
که آن دو لاله رویش چگونه پژمرده ست
که آن دو نرگس مستش چگونه بغنوده ست
چو تربتش به گل اندوده شد فلک می گفت
که آفتاب به گل هیچکس نیندوده ست
مرا جگر زره دیدگان بپالوده ست
از آن زمان که رخش زیر خاک بنهفته ست
دلم ز رنج تفکر دمی نیاسوده ست
که آن دو لاله رویش چگونه پژمرده ست
که آن دو نرگس مستش چگونه بغنوده ست
چو تربتش به گل اندوده شد فلک می گفت
که آفتاب به گل هیچکس نیندوده ست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.