۱۵۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸

حصاری چیست سنگین و مدور
شبه رنگ و کمرش الماس پیکر

کمرزاده ازو در گوهر و اصل
ولیکن بوده بر مادر ستمگر

به بالای حصار ابری دخان رنگ
به زیر آن حصار انبوه لشکر

همه رومی رخ و غران و سرکش
همه سرشان سنان و حربه یکسر

یکایک ناوک اندازان بی چرخ
ز ناوکشان هوا پر پشته زر

همی گردند باز از سقف نیلی
نبیندشان کسی بر فرش اغبر

چو تاب حربشان در قلعه گیرد
بنالد اهل حصن از شور و از شر

برآیند از سر کین تا به باره
خروشان یکسر و جوشان چو تندر

فرود آیند گرم از باره حصن
بدان لشکر فروریزند بی مر

بمیرند و رخان لاله گونشان
ز روی زنگیان گردد سیه تر

درآید جبرئیلی وز سر دژ
بگیرد زان دلیران چند صفدر

چو زیشان کم شود چندی دلیران
شود کم جوش و غوغاشان به دژ در

سرافیلی در آید دردمد صور
شود آن کشتگان تیره جانور
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.