هوش مصنوعی:
شاعر در این ابیات از درد عشق و ناامیدی خود میگوید و بیان میکند که با وجود رنج و آه سوزانش، معشوق بیتفاوت است و دلش برای او نمیسوزد. او از این بیمهری متعجب است و حتی سنگ و آهن را نیز به واکنش در برابر درد خود فرامیخواند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاطفی عمیق و استعارههای پیچیده است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد و ناامیدی ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.
شمارهٔ ۲
مرا جان سوخت از غم ترا دامن نمی سوزد
مرا دل خون شد و یکدم دلت بر من نمی سوزد
ز آه آتشین من که تابش خرمن مه سوخت
جوی در تو نمی گیرد ترا دامن نمی سوزد
عجب حالی گر از دردم تن خارا نمی نالد
بود نادر گر از دردم دل آهن نمی سوزد
مرا دل خون شد و یکدم دلت بر من نمی سوزد
ز آه آتشین من که تابش خرمن مه سوخت
جوی در تو نمی گیرد ترا دامن نمی سوزد
عجب حالی گر از دردم تن خارا نمی نالد
بود نادر گر از دردم دل آهن نمی سوزد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.