۱۳۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲

مرا جان سوخت از غم ترا دامن نمی سوزد
مرا دل خون شد و یکدم دلت بر من نمی سوزد

ز آه آتشین من که تابش خرمن مه سوخت
جوی در تو نمی گیرد ترا دامن نمی سوزد

عجب حالی گر از دردم تن خارا نمی نالد
بود نادر گر از دردم دل آهن نمی سوزد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.