هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد عشق و جدایی می‌گوید و از بی‌وفایی معشوق شکایت می‌کند. او از رنج‌های عاشقی و بی‌توجهی معشوق می‌نالد، اما همچنان وفادار است و امیدوار به مهر و یاری معشوق. شعر پر از احساسات عمیق و تصاویر شاعرانه است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عاطفی عمیق و پیچیده‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد عشق و جدایی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۲۴۱

چشم دام تو پر از خون دل از زاری من
تو ز من فارغ و از رنج گرفتاری من

کشتی از جورم و من بر سر عهد تو ببین
بجفاکاری خویش و به وفاداری من

کرده‌ام خوی بجورت بجفا کوش که نیست
جز دل‌آزاری من ترک دل‌آزاری من

چون در این ره نکنم شکر تجرد کاخر
رهبرم گشت بمقصود سبکباری من

گرشناسی هوس و عشق در آن بزم مپرس
باعث عزت غیر و سبب‌خواری من

تو که خورشید منی ذره خود را بنواز
ذره‌ام من چه بود مهر من و یاری من

صد غمم از تو و این غم کشدم از همه بیش
که تو بیرحم نداری سر غمخواری من

منکه بیمار توام خود تو بحالم وارس
مپسند اینکه کند غیرپرستاری من

گرچه از خار بسی خارترم خار توام
چون گل عزت من نشکفد از خواری من

چند بیهوده درین بادیه نالم مشتاق
که بجایی نرسد همچو جرس زاری من
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.