هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در سوگ فردی به نام اسماعیل سروده شده است. اسماعیل فردی روشنضمیر و پاکدل بود که ناگهان از دنیا رفت. شعر به توصیف غم و اندوه ناشی از مرگ او، ناپایداری زندگی، و پرواز روحش به سوی بهشت میپردازد. در پایان، تاریخ فوت او با آرزوی بهشت برایش ثبت میشود.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی درباره مرگ و زندگی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، لحن غمگین و سوگوارانه آن نیاز به بلوغ ذهنی برای درک مناسب دارد.
شمارهٔ ۴۳
حیف از اسماعیل آن روشن دل صافی ضمیر
کامد او را سنگ بر مینای هستی ناگهان
با دلی چون شیشه ساعت پر از گرد ملال
بست بازرگانی عاقبت زین خاکدان
مرهم لطفی ندید از گیتی و با خویش برد
لالهسان داغی که بردش بر جگر زین گلستان
بود از این گلزار فانی تنگدل ناگه رسید
بر دماغ او شمیمی از بهشت جاودان
طایر روحش بهم زد بالی و پرواز کرد
رو بسوی گلشن فردوس از این تنگ آشیان
از دم سرد نسیم مرگ چون پاشیده شد
دفتر عمرش ز یکدیگر چو اوراق خزان
کلک مشتاق از پی تاریخ فوت او نوشت
باد الهی جای اسمعیل گلگشت چنان
کامد او را سنگ بر مینای هستی ناگهان
با دلی چون شیشه ساعت پر از گرد ملال
بست بازرگانی عاقبت زین خاکدان
مرهم لطفی ندید از گیتی و با خویش برد
لالهسان داغی که بردش بر جگر زین گلستان
بود از این گلزار فانی تنگدل ناگه رسید
بر دماغ او شمیمی از بهشت جاودان
طایر روحش بهم زد بالی و پرواز کرد
رو بسوی گلشن فردوس از این تنگ آشیان
از دم سرد نسیم مرگ چون پاشیده شد
دفتر عمرش ز یکدیگر چو اوراق خزان
کلک مشتاق از پی تاریخ فوت او نوشت
باد الهی جای اسمعیل گلگشت چنان
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲ - تاریخ جلوس سلطان محمد
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴ - تاریخ ولادت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.