هوش مصنوعی:
این متن روایتگر داستان سبط رسول مجید (امام حسن مجتبی علیه السلام) است که از سرای ولید خارج میشود و به دلیل دشمنی و کینهتوزی مردم، تصمیم به ترک آن سرزمین میگیرد. او به تربت جدش (پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله) پناه میبرد و در آنجا شاهد نور الهی میشود که جهان را روشن میکند. این نور با نوری که بر موسی (علیه السلام) در کوه طور تابید متفاوت است. امام حسن (علیه السلام) تحت تأثیر این نور قرار میگیرد و به سمت مشکو میرود، اما رازهای درونی خود را فاش نمیکند.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم عمیق دینی و عرفانی است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با مبانی دینی دارد. همچنین، استفاده از زبان شعر و استعارههای ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال دشوار باشد.
بخش ۲۰ - درمصمم شدن امام علیه السلام به مهاجرت از مدینه
شنیدم چو سبط رسول مجید
به ایوان برفت از سرای ولید
بدانست کآنقوم شیطان پرست
به آسانی از وی ندارند دست
به خود گفت آن به کزین سرزمین
روم تا بیاسایم از اهل کین
به غربت فزون گرچه دشواری است
بسی مرگ بهتر ازاین خواری است
پس آنگه شبی با دل دردناک
روان شد سوی تربت جد پاک
به پوزش درآن بارگاه بلند
خم آورد بالا و شد ارجمند
زتربت یکی نورشد آشکار
که خورشید ازشرم آن گشت تار
همه آفرینش پر ازنور شد
تو گفتی جهان وادی طور شد
شهنشه درآن نور مستور شد
ازآن جلوه نور علی نورشد
خود از تاب آن جلوه از هوش رفت
تو گفتی ز اندام او توش رفت
همان بیهشی در وی آمد پدید
که در طور بر پور عمران رسید
ولیکن نه این نور با آن یکی است
بگویم که این هردو را فرق چیست؟
بد آن نوری ازدوستان علی (ع)
که شد بر کلیم خدا منجلی
بد آن جلوه ی روی جان آفرین
که شد محو آن پور ضرغام دین
چو آن نور فرزند زهرا بدید
ازآن بارگه سوی مشکو چمید
اگر چه به دل راز بسیار داشت
نگفت ایچ و با وقت دیگر گذاشت
بلی محو معشوق گاه وصال
به گفتار دیگر ندارد مجال
به ایوان برفت از سرای ولید
بدانست کآنقوم شیطان پرست
به آسانی از وی ندارند دست
به خود گفت آن به کزین سرزمین
روم تا بیاسایم از اهل کین
به غربت فزون گرچه دشواری است
بسی مرگ بهتر ازاین خواری است
پس آنگه شبی با دل دردناک
روان شد سوی تربت جد پاک
به پوزش درآن بارگاه بلند
خم آورد بالا و شد ارجمند
زتربت یکی نورشد آشکار
که خورشید ازشرم آن گشت تار
همه آفرینش پر ازنور شد
تو گفتی جهان وادی طور شد
شهنشه درآن نور مستور شد
ازآن جلوه نور علی نورشد
خود از تاب آن جلوه از هوش رفت
تو گفتی ز اندام او توش رفت
همان بیهشی در وی آمد پدید
که در طور بر پور عمران رسید
ولیکن نه این نور با آن یکی است
بگویم که این هردو را فرق چیست؟
بد آن نوری ازدوستان علی (ع)
که شد بر کلیم خدا منجلی
بد آن جلوه ی روی جان آفرین
که شد محو آن پور ضرغام دین
چو آن نور فرزند زهرا بدید
ازآن بارگه سوی مشکو چمید
اگر چه به دل راز بسیار داشت
نگفت ایچ و با وقت دیگر گذاشت
بلی محو معشوق گاه وصال
به گفتار دیگر ندارد مجال
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۱۹ - درخطاب به ارواح مقدسه ی بزرگان دین
گوهر بعدی:بخش ۲۱ - مامورشدن امام بار دیگربه سفر عراق در روضه جدش به عالم واقعه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.