هوش مصنوعی: متن بالا یک شعر کلاسیک فارسی است که در آن گوینده از ظلم و ستم یزید شکایت می‌کند و از پادشاه عادل درخواست کمک می‌نماید. همچنین، گوینده به پیامبر اسلام(ص) توسل می‌جوید و از او راهنمایی می‌خواهد. در بخشی از شعر، از زیبایی‌های طبیعت و فصل بهار نیز سخن به میان آمده است.
رده سنی: 15+ متن شامل مفاهیم تاریخی و مذهبی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات دارد.

بخش ۳۳ - درذکر نامه های اهل کوفه و مضمون آنها

چنین بد گزین همه نامه ها
که بودی نبشته ابا خامه ها

که شاهنشها دادگر داورا
پدر تاجدارا نیا مهترا

یزید ستمکار بیدادگر
شده تا جور بر به جای پدر

دل ما ندارد بدو مهر چند
که ناپاک خوی است و ناهوشمند

تو را بد پدر پادشاه عراق
بود زآن تو تختگاه عراق

نداریم ما پیشوایی به دین
تویی پیشوای همه راستین

نیاری گر امروز رو درعراق
نماییم فردا همه اتفاق

بر پاک پیغمبر انس و جان
زتو شکوه ها سرکنیم آن زمان

که ما را نبد رهنمایی به دین
به جز پورد ای سید المرسلین

دل ازمهر و پیوند ببرید او
همه هر چه گفتیم نشنید او

شود گر خداوند پرسشگرا
چه گویی درآن دم جواب ورا؟

قدم رنج فرما به مرز عراق
که دیگر نداریم تاب فراق

دگر آنکه ای کارفرمای دین
بهار است و سبز است یکسر زمین

زانبوه گل های با آب و رنگ
همه پهندشت فراخ است تنگ

بشو چند گاهی به ما میهمان
بزرگ است مهمان بر میزبان

چو بر خواند آن نامه ها شهریار
به بر خواند عم زاده ی نامدار
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۳۲ - ورود امام علیه السلام به مکه ی معظمه
گوهر بعدی:بخش ۳۴ - ذکر نامزد فرمودن امام(ع)پسر عم خود
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.