هوش مصنوعی: این متن روایتگر صحنه‌ای عاطفی است که در آن بانوان پس از آگاهی از حادثه‌ای به دیدار فردی می‌روند و با مویه و گریه او را همراهی می‌کنند. زینب با دیدن چهره‌ای که یادآور پیامبر (ص) و علی (ع) است، سخنان غم‌انگیزی بیان می‌کند و از فقدان یاران و عزیزان می‌نالد. در ادامه، پاسخ‌هایی از سوی فردی که مورد خطاب قرار گرفته است، بیان می‌شود که حاکی از عشق و فداکاری برای حق و یاران است. صحنه با سکوت زینب و فریادهای لیلا به پایان می‌رسد.
رده سنی: 15+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و صحنه‌های غم‌انگیز است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، اشاره به مفاهیم مذهبی و تاریخی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا سنگین باشد.

بخش ۹۱ - رفتن ح علی اکبر علیه السلام به وداع اهل حرم

چو زو بانوان آگهی یافتند
به دیدار آن ماه بشتافتند

گرفتند گردش همه مویه ساز
سوی خیمه بردند با خویش باز

یکی رخ به چهر دلاراش سود
یکی چشم خود زار بر پاش سود

چو زینب برآن روی و مو بنگرید
همه روی و موی پیمبر (ص) بدید

بگفت ای نبی و علی را همال
بیازنده بالا و فرخ جمال

چسان سوی پرده سرا آمدی
همانا به بدرود ما آمدی

ز فرخ گهر هاشمی زاده گان
وزان نامداران و آزاده گان

در این دشت کین جزتو برجانماند
درین باغ که سرو بالا نماند

زباد ستم اندرین کارزار
نهال علی گشت بی برگ وبار

تواز مرگ خود ای برومند شاخ
مکن تنگ برما جهان فراخ

بدو پاسخ آورد شهزاده باز
که ای بانوی بانوان حجاز

به دستوری دادگر شهریار
نمودستم اندیشه ی کار زار

مرا عشق او می برد بی دریغ
بدینسان بر زخم پیکان و تیغ

ندیدی که یاران فرخنده شاه
چه کردند در پهنه ی رزمگاه

پدر را – پسر – یارو غمخوار به
به پیکار دشمن مددکار به

نبینی برادرت تنها سوار
ستاده ست در پهنه ی کارزار

سپاهی ابا نیزه ی تن گداز
به رزمش چو گرگان دهن کرده باز

تو نک می پسندی که برشاه چیر
شود خصم و من بنگرم خیر خیر

بسی کرده با عمه زینگونه یاد
به شیرین زبانی شکیبش بداد

چو از گفتگو گشت زینب خموش
برآورد لیلا چو مجنون خروش

ز غم دست برسر زد وکند موی
به زیبا جوان خود آورد روی
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۹۰ - اجازه ی نبرد خواستن ح علی اکبر(ع)
گوهر بعدی:بخش ۹۲ - زبانحال ام لیلی و تسلی دادن ح علی اکبر مادر خودرا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.