هوش مصنوعی:
این متن یک مرثیهی حماسی است که به واقعهی کربلا و شهادت یاران امام حسین (ع) اشاره دارد. در این متن، امام حسین (ع) با خطاب به یاران شهیدش، از وفاداری و شجاعت آنان یاد میکند و از غم و تنهایی خود پس از فقدان آنها میگوید. همچنین، شهیدان پاسخ داده و اعلام میکنند که برای یاری او آمادهاند. در پایان، با شیون از خیمهگاه، فضای غمانگیز واقعه توصیف میشود.
رده سنی:
15+
این متن دارای مضامین عمیق مذهبی و عاطفی است که درک آن به بلوغ فکری و شناخت تاریخی نیاز دارد. همچنین، توصیف صحنههای غمانگیز و حماسی ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.
بخش ۵ - ندا فرمودن حضرت سید الشهدا، شهدا را و پاسخ ایشان
یکایک به اندوه بشمردشان
همی بر زبان نام ها بردشان
نخستین بگفت ای گزین پور عم
یل دشمن انداز و شیر دژم
سرافراز مردا سرا مسلما
نبرده سوار بنی هاشما
کجایی که بینی مرا بی سپاه
به گرد اندرم لشگری کینه خواه
برادر ابولفضل عباس راد
مه هاشمی میر حیدرنژاد
کجایی که آری به شمشیر دست
بدین بد سگالان در آری شکست
کجایی علی(ع) ای جوان پور من
فروغ جهان بین بی نور من
پدر را بیا یار و غمخوار باش
زنان حرم را پرستار باش
کجایی به خون خفته داماد من؟
شکیب دل و جان ناشاد من
بیا عم خود را به غم یار بین
به چنگال گرگان گرفتار بین
تو ای حر! جوان ریاحی نسب
الا ای سوار دلاور وهب
ایا مسلم عوسجه! ای حبیب!
تو عابس ایا پور راد شبیب
ایا پور نافع الا ای زهیر!
الا ای اسد! ای بریر! ای عمیر!
ایا نامداران شمشیر زن
که بودید نیروی بازوی من
چه شد آن همه عهد و پیمانتان؟
مگر سست شد بر من ایمانتان؟
گر اینسان گذشتید از یاری ام
کشیدید دست از مددکاری ام
حریم رسولند این بانوان
که هستند از بی کسی در فغان
الا ای دلیران پرخاشخور
از این خواب نوشین برآرید سر
حریم نبی (ص) را بدارید پاس
زآسیب این قوم حق ناشناس
چو شاه حجاز این نوا کردراست
تو گفتی مگر شور محشر بخاست
شهیدان که بد ماهشان در محاق
ز جور مخالف به دشت عراق
زبانگ حسینی به هوش آمدند
نشستند و اندر خروش آمدند
ز راه گلو پاسخ آراستند
ز شه اذن برخاستن خواستند
بگفتند: کای داور سرفراز
گرت هست بریاری ما نیاز
همه بهر این کار آماده ایم
اگر چند از این پیش جان داده ایم
شهنشه مرآن کشتگان را ستود
فرستاد بر جان هر یک درود
بگفت: ای شهیدان گلگون کفن
بمانید بر حالت خویشتن
من اینک روانم به سوی شما
همی سوزدم آرزوی شما
چو به جای خفتند یاران شاه
برآمد یک شیون ازخیمه گاه
همی بر زبان نام ها بردشان
نخستین بگفت ای گزین پور عم
یل دشمن انداز و شیر دژم
سرافراز مردا سرا مسلما
نبرده سوار بنی هاشما
کجایی که بینی مرا بی سپاه
به گرد اندرم لشگری کینه خواه
برادر ابولفضل عباس راد
مه هاشمی میر حیدرنژاد
کجایی که آری به شمشیر دست
بدین بد سگالان در آری شکست
کجایی علی(ع) ای جوان پور من
فروغ جهان بین بی نور من
پدر را بیا یار و غمخوار باش
زنان حرم را پرستار باش
کجایی به خون خفته داماد من؟
شکیب دل و جان ناشاد من
بیا عم خود را به غم یار بین
به چنگال گرگان گرفتار بین
تو ای حر! جوان ریاحی نسب
الا ای سوار دلاور وهب
ایا مسلم عوسجه! ای حبیب!
تو عابس ایا پور راد شبیب
ایا پور نافع الا ای زهیر!
الا ای اسد! ای بریر! ای عمیر!
ایا نامداران شمشیر زن
که بودید نیروی بازوی من
چه شد آن همه عهد و پیمانتان؟
مگر سست شد بر من ایمانتان؟
گر اینسان گذشتید از یاری ام
کشیدید دست از مددکاری ام
حریم رسولند این بانوان
که هستند از بی کسی در فغان
الا ای دلیران پرخاشخور
از این خواب نوشین برآرید سر
حریم نبی (ص) را بدارید پاس
زآسیب این قوم حق ناشناس
چو شاه حجاز این نوا کردراست
تو گفتی مگر شور محشر بخاست
شهیدان که بد ماهشان در محاق
ز جور مخالف به دشت عراق
زبانگ حسینی به هوش آمدند
نشستند و اندر خروش آمدند
ز راه گلو پاسخ آراستند
ز شه اذن برخاستن خواستند
بگفتند: کای داور سرفراز
گرت هست بریاری ما نیاز
همه بهر این کار آماده ایم
اگر چند از این پیش جان داده ایم
شهنشه مرآن کشتگان را ستود
فرستاد بر جان هر یک درود
بگفت: ای شهیدان گلگون کفن
بمانید بر حالت خویشتن
من اینک روانم به سوی شما
همی سوزدم آرزوی شما
چو به جای خفتند یاران شاه
برآمد یک شیون ازخیمه گاه
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۴ - به میدان آمدن شاه بی سپاه از بهر اتمام حجت
گوهر بعدی:بخش ۶ - شنیدن سیدالساجدین استغاثه ی امام و سلطان دین را و عزم یاوری کردن
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.