هوش مصنوعی: متن دربارهٔ پدری است که به دیدار پسر بیمارش می‌رود، او را می‌بوسد و با او سخن می‌گوید. پدر از پسر می‌خواهد که یادگار نیاکانش باشد و به او دربارهٔ آینده‌ای سخت و شهادت هشدار می‌دهد. سپس پدر گریه می‌کند و ارث و علم امامت را به پسر می‌سپارد و او را به تخت ولایت می‌نشاند. در پایان، پدر از اهل حرم خداحافظی می‌کند و آرامش می‌بخشد.
رده سنی: 15+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و مفاهیم مذهبی است که ممکن است برای کودکان کم‌سن قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به شهادت و آینده‌ای سخت ممکن است برای نوجوانان مناسب‌تر باشد.

بخش ۷ - برگشتن امام به خیمه گاه و سپردن اسرار امامت را به پسر بیمار خود

بیامد بر پور بیمار خویش
ببوسید رویش ز اندازه بیش

بگفت ای روان تن پاک من
دل آزرده فرزند غمناک من

بمان یادگار از نیاکان خویش
شهنشاه، بر جای پاکان خویش

در این دشت نبود تو را سر نوشت
شهادت که بینی بسی خوب وزشت

تو باید سرم رابه روی سنان
ببینی به دست بد اختر سنان

تو باید چهل روز در راه شام
روی همره آل خیرالانام

تو باید سرم را ببینی به طشت
به پیش آیدت سخت تر سرگذشت

بگفت این و اشک از دو دیده سترد
بدو ارث و علم امامت سپرد

به تخت ولایت نمودش خدیو
که بندد سلیمان صفت دست دیو

سپس کرد بدرود اهل حرم
ببخشید آرامش از درد و غم
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۶ - شنیدن سیدالساجدین استغاثه ی امام و سلطان دین را و عزم یاوری کردن
گوهر بعدی:بخش ۸ - به میدان بردن امام حضرت علی اصغر را به طلب آب و شهادت آن جناب
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.