هوش مصنوعی: این شعر از نظیری نیشابوری، بیانگر دردها و رنج‌های زندگی، ناامیدی‌ها و امیدهای شاعر است. او از زندگی پر از رنج خود می‌گوید، از اشک‌هایی که گلستان وجودش را سیراب کرده، از گذر زمان و فرصت‌های از دست رفته. شاعر از مصائب روزگار و کینه‌های آن شکایت دارد، اما در عین حال به مقاومت و استواری خود می‌بالد. او حتی در پیری، خود را زنده‌دل‌تر از هزار جوان می‌داند و معتقد است که خرابی‌های زندگی، بنیاد وجودش را استوارتر کرده است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، نیازمند درک و تجربه‌ای است که معمولاً در سنین نوجوانی و جوانی به دست می‌آید. همچنین، برخی از تصاویر و استعاره‌های به کار رفته ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۳۵

پروانه ایم و شعله بود آشیان ما
آب از شرار اشک خورد گلستان ما

موریم و در گذار شکر اوفتاده ایم
در راه پایمال شود کاروان ما

تا با نصیب ساخته اند از حلاوتی
همچون رطب شکافته اند استخوان ما

زه در گلوی ما کند از کینه روزگار
بیند اگر درست تن چون کمان ما

خورشید عمر بر سر دیوار و خفته ایم
فریاد از درازی خواب گران ما

صد موج را ز رفتن خود مضطرب کند
موجی که بر کنار رود از میان ما

بس در دماغ همنفسان مغز سوختیم
در دیده خواب تلخ کند داستان ما

در پیری از هزار جوان زنده دل تریم
صد نوبهار رشک برد بر خزان ما

ذوقی که جا به وادی مجنون گرفته بود
امروز معتکف شده بر آستان ما

در حیرتم که غنچه به بلبل چگونه گفت
رازی که باد هم نشیند از زبان ما

بنیاد ما خرابی ما استوار کرد
گویی که سود ماست «نظیری » زیان ما
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.