هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از «نظیری نیشابوری» بیانگر درد و رنج عشق، جستجوی معشوق در دل عاشق، و ناتوانی از درک کامل عشق است. شاعر از استعاره‌هایی مانند آیینه، کعبه، گل، و خار استفاده می‌کند تا احساسات پیچیده عشق و محبت را به تصویر بکشد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، استفاده از استعاره‌های پیچیده، و زبان ادبی سنگین ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. این شعر更适合 افرادی که با ادبیات کلاسیک فارسی آشنایی نسبی دارند.

شمارهٔ ۴۰

دلا گداز که آیینه کرده سنگ تو را
کدام صیقل ابرو زدوده زنگ تو را

تو کعبه در دل ما کافران چه می جویی
گر آزری نتراشیده است سنگ تو را

کسی شکاری عشق تو را چه می داند
نشانه دیگر و زخمی دگر خدنگ تو را

ز خار خار محبت دل تو را چه خبر
که گل به جیب نگنجد قبای تنگ تو را

به هرکسی نظر از شیوه دگر داری
کسی درست نفهمیده ریو و رنگ تو را

به نغمه دگرم زنده ساز ای مطرب
چه معجزست که در پرده نیست چنگ تو را

تو حرف تلخ فروشی و من شکرنوشم
که چاشنی هزار آشتی است جنگ تو را

تو از نسیم «نظیری » به شور می آیی
چو گل نهان نتوان کرد بوی و رنگ تو را
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.