هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد فراق و هجران معشوق می‌گوید. شب‌های طولانی بدون معشوق مانند شب یلدا می‌گذرد و روزها به سرعت می‌گذرند. شاعر از نگاه مغرور و بی‌پروای معشوق می‌نالد که با وجود درخواست‌های دیگران، تنها و بی‌اعتنا گذشت. شاعر همچنین از تأثیر هجران معشوق بر دل‌های عاشقان و احساس یأس و ناامیدی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی پیچیده، فهم شعر را برای سنین پایین‌تر سخت می‌کند.

شمارهٔ ۷۷

بی تو دوشم در درازی از شب یلدا گذشت
آفتاب امروز چون برق از سرای ما گذشت

نیش خاری نیست کز خون شکاری سرخ نیست
آفتی بود این شکارافکن کزین صحرا گذشت

شوکت حسنش کسی را رخصت آهی نداد
گرچه هر سو دادخواهی بود، او تنها گذشت

جلوه اش ننمود از بس محو رفتارش شدم
ناله ام نشنید از بس گرم استغنا گذشت

خواستی آشفتگی دستار بردن از سرش
بس که سرمست و به خود مغرور و بی پروا گذشت

با پریشانان چه گویم، صولت هجرش چه کرد
باد یأسی آمد و بر دفتردل ها گذشت

باز امشب با سگ کویش «نظیری » همرهست
شوکتی دیدم که پنداری جم و دارا گذشت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.