هوش مصنوعی: این شعر از نظیری نیشابوری بیانگر درد و رنج عشق است. شاعر از دلی سخن می‌گوید که تحمل بار عشق را ندارد و هیچ چیز، حتی طبیعت، یارای مقابله با آه سوزان او را ندارد. او عشق را درمان‌ناپذیر می‌داند و معتقد است مرگ تنها راه رهایی از درد عشق است. شعر همچنین به مفاهیمی مانند آزادی، حقیقت و رهایی از قید و بندها اشاره دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مرگ به عنوان درمان درد عشق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۸۹

دلی دارم که طاقت کار او نیست
تحمل غیر عیب و عار او نیست

دلی دارم که قلزم های مواج
حریف آه آتش بار او نیست

دل سختم به راحت می ستیزد
فلک را دست بر آزار او نیست

نشاط عندلیب از بوی و رنگست
نوای ما ز موسیقار او نیست

کجا صنعان کجا بغداد مستان؟
انا الحق گو سری بر دار او نیست

کجا باشد به بند و قید دستار؟
سر مجنون، که جز سربار او نیست

مریض عشق را مردن علاجست
دوای درد در بازار او نیست

سر مرغی نپرد در کمینگاه
که آب و دانه در منقار او نیست

زبان بازی کند سوسن از آنست
که آب شرم در رخسار او نیست

به این شد کعبه از کوی تو ممتاز
که رشکی بر در و دیوار او نیست

«نظیری » این عبیر از عشق سازد
کدامین عطر کز گلزار او نیست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.