هوش مصنوعی: این شعر از نظیری نیشابوری بیانگر درد عشق و فراق است. شاعر از بی‌تأثیری اعمال دینی و دانش در محشر می‌گوید و تنها محبت را ارزشمند می‌داند. او از سوزش عشق در دل و جان سخن می‌گوید و تأثیرناپذیری معشوق از ناله‌هایش را توصیف می‌کند. در نهایت، شاعر به شکرانه‌ای اشاره می‌کند که با وجود غم، نزد معشوق شرمسار نشده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عشقی است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار بوده و نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۹۱

جز محبت، هرچه بردم سود در محشر نداشت
دین و دانش عرض کردم کس به چیزی برنداشت

هر عمل را اجر سنجیدند در میزان حشر
قیمت چشم پرآبم چشمه کوثر نداشت

از دلم در عشق سوزی ماند و از جان شعله یی
هیزمی را کاتش ما سوخت خاکستر نداشت

در دل او درد ما از ناله تأثیری نکرد
برد مرغی نامه ما را که بال و پر نداشت

شکر کز غم مردم و پیشت نگشتم شرمسار
حال خود هرچند می گفتم دلت باور نداشت

کاتب اعمال چون اجر فراقم را نوشت
جز رقم بر وصل دادن چاره دیگر نداشت

از دل پردرد جانم را «نظیری » ریش کرد
کم دچارم شد که جیبی تا به دامن تر نداشت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.