هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ، از بهار و تغییرات طبیعت شروع میشود و به مفاهیم عمیقتری مانند رحمت الهی، حسرتهای گذشته، و امید به آینده میپردازد. شاعر از دیوانگی، تقصیرها، و رحمت بیکران الهی سخن میگوید و در نهایت به قدرت و عظمت خداوند اشاره میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به دیوانگی و حسرت نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۳۱۸
نوبهار آمد، خردگو فکر زنجیرم کند
حیف چندان نیست کز دیوانگی سیرم کند؟!
آن سیه رویم که بحر رحمت او هر نفس
بخشش صرف جهانی، صرف تقصیرم کند
نا زیاد عالم طفلی کند حسرت کشم
روزگار از موی سر زآن کاسه پر شیرم کند
نور اقبالی که من در جبهه دیدم ترک را
پشت پایی دور نبود گر جهانگیرم کند
زان خرابم من که معمار جهان بهر شگون
دایم از آب و گل سیلاب، تعمیرم کند
حیف چندان نیست کز دیوانگی سیرم کند؟!
آن سیه رویم که بحر رحمت او هر نفس
بخشش صرف جهانی، صرف تقصیرم کند
نا زیاد عالم طفلی کند حسرت کشم
روزگار از موی سر زآن کاسه پر شیرم کند
نور اقبالی که من در جبهه دیدم ترک را
پشت پایی دور نبود گر جهانگیرم کند
زان خرابم من که معمار جهان بهر شگون
دایم از آب و گل سیلاب، تعمیرم کند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.