هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از معشوقه‌ای سخن می‌گوید که با نگاه و رفتار خود، دنیایی از عشق و جنون می‌آفریند. شاعر از تأثیرات عمیق معشوق بر خود و دیگران می‌گوید و از ناسازگاری‌های زندگی در عشق شکوه می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

شمارهٔ ۵۸۸

بهرجا میفروزی چهره،آتشخانه میسازی
بهر جانب نظر می افگنی، میخانه میسازی

نگار من برنگ شعله، خشک وتر نمیدانی
بهار من، بهر کس میرسی، دیوانه میسازی

نگه می دارد از دور، آتش حسنت اسیران را
تو ان شمعی که فانوس از پر پروانه میسازی

به بیداری هم آن، چشم سیه در خواب میباشد
مگر احوال بختم، پیش او افسانه میسازی؟!

نمی آمیزد آن زلف سیه از سرکشی باما
گرش از استخوان سینه ما شانه میسازی

ندانم آتش سوزنده یا سیل بهارانی
که هر سو میخرامی، عالمی ویرانه میسازی

تو ای گنج روان عاشقان، از بس گرانقدری
بهر ویرانه یی پا میگذاری، خانه میسازی

من از بهر تو، با ناسازی ایام میسازم
تو ای ناساز، میسازی به واعظ، یا نمیسازی؟!
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.