هوش مصنوعی: این متن شعری است که از احساسات غم‌انگیز و ناامیدی سخن می‌گوید. شاعر از کشیده شدن دامان حسن خود بر خاک، سایه‌ای که به اشتباه به عنوان نخل بلند تصور شده، و طره سیاهی که بر خاک کشیده می‌شود، صحبت می‌کند. همچنین، از گرفتار شدن در دام خواهش‌های خود، شعله‌های کبر و غرور، و کشیدن خس و خاشاک انتقاد می‌کند. در پایان، شاعر از نفس خود می‌خواهد که از این تن ناپاک رها شود و مانند واعظی که در راه سلوک است، رخت خود را بر افلاک بکشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از انتقادهای اجتماعی و مفاهیم انتزاعی موجود در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۵۹۰

گاهی سری بخاطر غمناک میکشی
دامان حسن خویش، برین خاک میکشی

پنداشتم که سایه نخل بلند تست
آن طره سیاه که بر خاک میکشی

اوهم بدام خواهش خود میکشد ترا
صیدی اگر بحلقه فتراک میکشی

چون شعله بهر یکدمه گردنکشی ز کبر
تا چند منت خس و خاشاک میکشی؟!

بگل علاقه زین تن ناپاک ای نفس!
دامن چو گردباد، چه بر خاک میکشی؟!

واعظ بخویش پیچی اگر در ره سلوک
چون گرد باد رخت بر افلاک میکشی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.