۲۳۵ بار خوانده شده

فصل سیزدهم

این سه نوع از آتش روحانی بشناختی اکنون بدان که این آتش عظیمتر از آن باشد که بر کالبد بود و کالبد را از درد آگاهی نبود تا اثری به جان نرسد، پس درد آن کالبد به جان رسد و بدان عظیم گردد، پس آتش و دردی که از میان جان بیرون آید، لابد عظیم تر بود و این آتش از میان جان برخیزد، از بیرون در نیاید.
و علت همه دردها از آن بود که چیزی که مقتضی طبع وی بود، ضد وی بر وی مستولی شود و مقتضی طبع کالبد آن است که این ترکیب با وی بماند و اجزای وی مجتمع باشد و چون به جراحت از یکدیگر جدا شود، ضد وی پدید آید و دردمند شود، و جراحت یک جای را از یکدیگر جدا کند و آتش در میان همه اجزا در شود و از یکدیگر جدا کند، پس از هر جزوی دردی دیگر یابد و بدین سبب درد آتش صعبتر بود پس آن چیزی که مقتضی طبع دل بود، چون ضد وی متمکن شود، درد آن در میان جان عظیم تر باشد.
و مقتضی طبع دل، معرفت حق است و دیدار وی و چون نابینایی که ضد آن است از وی متمکن شود، درد آن را نهایت نباشد و اگر نه این استی که دلها در این عالم بیمار شود، پیش از مرگ هم در این درد نابینایی بیافتی، ولکن چنان که دست و پای تاسیده شود، و خدری در وی پدیدار آید تا اگر آتش به وی رسد در حال بنداند، چون خدر از وی بشود و در آتش بود، به یک راه دردی عظیم بیابد همچنین دلها در دنیا تاسیده باشد و این خدر به مرگ بشود، به یک راه این آتش از میان جان برآید و این از جای دیگر نیاید، خود با خویشتن برده است و در درون وی بود ولکن چون علم الیقین نداشت وی را ندید، اکنون که عین الیقین شد بدانست، «کلالو تعلمون علم الیقین لترون الجحیم»، این بود.
و سبب آن که شریعت دوزخ و بهشت جسمانی را شرح و وصف بیش کرد، آن بود که آن همه خلق بشناسند و فهم کنند، اما این سخن فراهر که بگویی آن را حقیر داند و صعبی و عظمت آن را درنیابد چنان که اگر کودک را گویی، «چیزی بیاموز؛ اگر نیاموزی، ولایت و ریاست پدر تو بر تو نماند و از آن سعادت دور مانی» این خود فهم نکند و در دل وی عظیم نیاید، اما اگر گویی، «استاد گوش تو بمالد» ازاین بترسد که آن فهم کند و چنان که گوشمال استاد حق است و آتش بازماندن از ریاست پدر حق است کودکی را که ادب آموزد، همچنین دوزخ جسمانی حق است و آتش محروم ماندن از جمال حضرت الهیت حق است و دوزخ جسمانی در این دوزخ محروم ماندن، چون گوشمالی بیش نیست در جنب بازماندن از ولایت و ریاست.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:فصل دوازدهم
گوهر بعدی:فصل چهاردهم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.