هوش مصنوعی: این شعر از درد و رنج روزگار و بی‌عدالتی می‌گوید و از عشق و رحمت الهی طلب یاری می‌کند. شاعر از ذلت و شرمندگی دوری می‌جوید و به دنبال راهی برای نزدیکی به معبود است. او از ناله‌هایش می‌گوید که به مهر الهی گراییده و در نهایت، به میخانه و عشق پناه می‌برد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی اشارات به مفاهیم مانند میخانه و گناه ممکن است برای سنین پایین‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۹

گفتی از بیداد روزی در فغان آرم ترا
هان مکن کاری که از افغان بجان آرم ترا

گاه دست غیر بوسم گاه پای پاسبان
تا به تقریبی سری به آستان آرم ترا

نیستی ذلت خطا خجلت گنه شرمندگی
رفتم ای رحمت که چندین ارمغان آرم ترا

عاقبت ای ناله آن کردی که مایل شد به مهر
لال گردم بعد ازین گر بر زبان آرم ترا

آن کنم کز مدعی نی نام ماند نی نشان
گر توانم در مقام امتحان آرم ترا

کافرم ای دل بجرم ترک عشق ارنی به حشر
با مسلمانان عنان اندر عنان آرم ترا

دیده ای یعقوب بر در نه که از خاک دری
می روم کز بوی پیراهن نشان آرم ترا

بستگی ها را گشایش جز در میخانه نیست
ای کف حاجت چه سوی آسمان آرم ترا

شرم کن شرم از رخ اسلام یغما از حرم
چند بگریزی و از دیر مغان آرم ترا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.