هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از درد هجران، عشق و رنجهای روحی سخن میگوید. شاعر از جدایی معشوق، رنجهای عشق و مرگ مینالد، اما در عین حال، این رنجها را بهانهای برای تقرب به معشوق و رسیدن به حقیقت میداند. مفاهیمی مانند قرب، خواری در راه عشق، مرگ و قیامت در این شعر به چشم میخورد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با اشارات به مرگ و رنجهای روحی، ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، این شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و عاطفی دارد تا بتواند به درستی درک و تفسیر شود.
شمارهٔ ۱۶
گر به بالینم نیامد بر مزار آمد مرا
جان سپاری در رهش آخر به کار آمد مرا
با دارم تا شدم جزو جلال مدعی
در حریم قرب خواری اعتبار آمد مرا
در میان مرگ و هجرانم مخیر کرد عشق
جان به در بردم که مردن اختیار آمد مرا
تا نگه کردم سپاه غمزه ملک دل گرفت
آه از این لشکر که غافل در حصار آمد مرا
چشم مردم را به خواب خوش بشارت ها که دوش
قطره خونی ز چشم اشک بار آمد مرا
صبح بی شام قیامت کو مگر روشن کنم
تا چها بر روز از این شب های تار آمد مرا
بعد مرگ آمد به بالینم ز جائی وام کن
جانی ای همدم که هنگام نثار آمد مرا
صورت روز قیامت نقش کردم در نظر
بامدادی از شب هجران یار آمد مرا
از سواد دیده یغما مبر ای آب چشم
کاین غبار از خاک پائی یادگار آمد مرا
جان سپاری در رهش آخر به کار آمد مرا
با دارم تا شدم جزو جلال مدعی
در حریم قرب خواری اعتبار آمد مرا
در میان مرگ و هجرانم مخیر کرد عشق
جان به در بردم که مردن اختیار آمد مرا
تا نگه کردم سپاه غمزه ملک دل گرفت
آه از این لشکر که غافل در حصار آمد مرا
چشم مردم را به خواب خوش بشارت ها که دوش
قطره خونی ز چشم اشک بار آمد مرا
صبح بی شام قیامت کو مگر روشن کنم
تا چها بر روز از این شب های تار آمد مرا
بعد مرگ آمد به بالینم ز جائی وام کن
جانی ای همدم که هنگام نثار آمد مرا
صورت روز قیامت نقش کردم در نظر
بامدادی از شب هجران یار آمد مرا
از سواد دیده یغما مبر ای آب چشم
کاین غبار از خاک پائی یادگار آمد مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.