هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ، بیانگر احساسات شاعر دربارهٔ عشق، جنون، عقل و دینداری است. او از تهی شدن میخانه از صفا و درد، تأثیر افسانههایش بر عقل و عشق، و تضاد بین عقل و عشق سخن میگوید. همچنین، شاعر به رابطهٔ پیچیدهٔ خود با معشوق و دینداری اشاره میکند و آرزو میکند که کاش راهی از کعبه به بتخانه وجود داشت.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با اشارات به تضاد عقل و جنون، برای درک بهتر نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند دینداری و کفر ممکن است برای سنین پایینتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۱۷
تهی از صافی و دردی شده میخانه ما
تا ترش تلخ شود پر شده پیمانه ما
گر چه دیوانه به افسانه گراید سوی عقل
عقل مجنون شود ار بشنود افسانه ما
هر شبم خانه به کوئی است مگر روزی دوست
به غلط حلقه زند بر در کاشانه ما
عقل و عشق است نه بازیچه کجا برتابد
به دو سلطان مخالف ده ویرانه ما
بر چراغی زدم آخر که کند کسب فروغ
هر کجا شمع ز خاکستر پروانه ما
صعب شد کار جنون از تو به حدی کاطفال
سنگ بر سینه زنند از غم دیوانه ما
لاف دینداری یغما زدنم کافر کرد
کاش از کعبه دری بود به بتخانه ما
تا ترش تلخ شود پر شده پیمانه ما
گر چه دیوانه به افسانه گراید سوی عقل
عقل مجنون شود ار بشنود افسانه ما
هر شبم خانه به کوئی است مگر روزی دوست
به غلط حلقه زند بر در کاشانه ما
عقل و عشق است نه بازیچه کجا برتابد
به دو سلطان مخالف ده ویرانه ما
بر چراغی زدم آخر که کند کسب فروغ
هر کجا شمع ز خاکستر پروانه ما
صعب شد کار جنون از تو به حدی کاطفال
سنگ بر سینه زنند از غم دیوانه ما
لاف دینداری یغما زدنم کافر کرد
کاش از کعبه دری بود به بتخانه ما
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.