هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین، از درد عشق، فراق و وفاداری سخن می‌گوید. شاعر از رنج‌های عشق، اشک‌ها و ناله‌هایش می‌گوید و به یار خود اشاره می‌کند که گویا از درد او بی‌خبر است. همچنین، از مفاهیمی مانند صبر، عشق نافرجام و حسرت نیز در شعر استفاده شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و غمگین است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به‌کاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و عاطفی دارند.

شمارهٔ ۳۳

باده ساغرت از خون دل یاران است
وای اغیار اگر این اجر وفاداران است

زلف در پای تو افتد به تظلم چپ و راست
بسکه در تاب زسودای گرفتاران است

نیست چشمت ز شبان غمم آگه آری
خفتگان را چه غم از حسرت بیداران است

دارم از چشم تو صد عربده و دم نزنم
که اگر ناله کنم زحمت بیماران است

عشق داغ دل فرهاد به خون کرده رقم
نقش هر لاله که بر دامن کهساران است

رخ تو و اشک مرا کیست که خود دید و نکرد
هوس باده که آن گلشن و این باران است

محضر آنکه تو در خون کشیش روز حساب
خوار چون نامه اعمال گنه کاران است

از دهانت طمع لطف کمی دارم و این
آرزوئی است که در خاطر بسیاران است

یوسفی چون تو به یغما ندهد کس دانم
اینقدر هست که او هم ز خریداران است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.