هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از عشق، صبر، رنج و امید سخن می‌گوید. شاعر از دل‌بستگی به معشوق، تلاش برای رهایی و ناامیدی از آن می‌گوید. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیمی مانند توبه، می‌نوشی و رنج‌کشی دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی اشاره‌ها به می‌نوشی و رنج‌های عاطفی ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۳۴

دل که افتاده آن زلف سیه و آن ذقن است
بر نیاید اگر این چاه و اگر آن رسن است

من و از دایره خط تو امید خلاص
چون نکو می نگرم قصه مور و لگن است

صبر کوتاه کنم از خم به سبو به که کشم
باده از خون دل خویش که دست ودهن است

رهش افتاد به زلف تو دل و بار افکند
هر کجا شام شد آن جا به غریبان وطن است

گفتی آن توبه چون سنگ تو چون شد که شکست
چکنم ساغر می شیشه خاراشکن است

من کنم سینه و او سنگ اگر انصاف دهی
در میان مرحله ها فرق من و کوهکن است

خون من ریز و میندیش ز دیوان حساب
کآنچه در هیچ حسابی نبود خون من است

ذکر می خوردن یغما نه همین شحنه شنید
داستانی است که افسانه هر انجمن است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.