هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعاتی مانند عشق، آزادی، می‌نوشی، و انتقاد از زهد و ریاکاری می‌پردازد. شاعر از می و میخانه به عنوان نماد آزادی و شادی یاد می‌کند و در مقابل، زهد و پرهیزگاری ظاهری را بی‌بنیاد می‌خواند. همچنین، اشاراتی به اساطیر و داستان‌های عاشقانه مانند فرهاد و شیرین دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم انتزاعی عرفانی و انتقادهای اجتماعی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره به می‌نوشی و مفاهیم مرتبط با آن، مناسب‌تر است برای گروه سنی بالاتر.

شمارهٔ ۳۸

ما خراب غم و خمخانه ز می آباد است
ناصح از باده سخن کن که نصیحت باد است

خیز و از شعله می آتش نمرود افروز
خاصه اکنون که گلستان ارم شداد است

سیل کهسار خم از میکده در شهر افتاد
وای بر خانه پرهیز که بی بنیاد است

با زلال خضرم از می روشن چه نیاز
چشمه آب سیاهی چو در این بغداد است

به جز از تاک که شد محترم از حرمت می
زادگان را همه فخر از شرف اجداد است

گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من
آنچه البته بجائی نرسد فریاد است

گفته ای نیست گرفتار مرا آزادی
نه که هر کس که گرفتار تو شد آزاد است

چشم زاهد به شناسائی سر رخ و زلف
دیدن روز و شب و اعمی مادرزاد است

گفتمش خسرو شیرین که ای دل بنمود
کآنکه در عهد من این کوه کند فرهاد است

هر که یغما شنود ناله گرمم گوید
آهن سرد چه کوبی دلش از پولاد است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.