هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق و زیبایی معشوق سخن می‌گوید و از احساسات عمیق خود نسبت به او می‌نویسد. در این شعر، مفاهیمی مانند عشق، زیبایی، رنج عاشق، و امید به وصال به زیبایی بیان شده‌اند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و استعارات موجود در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۷۸

بهل که روی تو از عنبرین نقاب برآید
که کس گمان نکند در شب آفتاب برآید

مگو به شیوه چو رخ زلف دلبری نتواند
که کار جلوه طاوس از این غراب برآید

ز رشک آنکه مبادا لبی زمین تو بوسد
سبیل خاک کنم تا زدیده آب بر آید

به می مرمت تن کن که حد جان نشناسم
عمارتی که از این خانمان خراب بر آید

هزار بار تفال زدم به الفت زاهد
ورق چو باز کنم آیه عذاب بر آید

گمان مبر که امید لبی و مقصد روئی
زخاکبوس در او به هیچ باب بر آید

کسی که دید زنخدان و زلف او عجب آرم
دگر زچاه تعلق به صد طناب بر آید

بیا و بوالعجبی ها در اشک ودیده من بین
که دجله از شمر و قلزم از حباب بر آید

رسد به کامی از آن چشمه دهان لب یغما
اگر تمنی لب تشنه از سراب برآید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.