هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج ناشی از جدایی و عشق نافرجام است. شاعر از سوختن جان و دل در فراق یار می‌گوید و از بیم جور و ستم معشوق، حتی ایمان و خانه‌ی کیوان را در خطر می‌بیند. او با اشاره به داستان‌های عرفانی و اساطیری، عمق درد خود را نشان می‌دهد و در نهایت، آرزوی نابودی کلبه‌ی اندوه را می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاطفی موجود در شعر، نیاز به درک و تجربه‌ی کافی از زندگی و روابط انسانی دارد. همچنین، برخی از اشارات تاریخی و اساطیری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۷۷

ز هجرانت چنانم جان بسوزد
که بر جانم دل هجران بسوزد

ز می چون لعل سازی آتشین رنگ
خضر در چشمه حیوان بسوزد

ز جور پاسبانش بیم آن است
که آهم خانه کیوان بسوزد

مده زاهد رهم درکعبه ترسم
ز دود کفر من ایمان بسوزد

ز پیکان تو گفتم دل بسوزم
کنون ترسم ز دل پیکان بسوزد

سبق خوان کتاب عشق جانان
گنه نبود اگر قرآن بسوزد

چو شد یعقوب رخت افکند یغما
الهی کلبه احزان بسوزد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.