هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از زیبایی معشوق و احساسات شاعر سخن می‌گوید. در آن از استعاره‌هایی مانند هلال، ابرو، طره پریشان، و باد صبا استفاده شده است. شاعر از درد فراق و اشک‌هایش می‌گوید و به ستایش معشوق می‌پردازد. همچنین، اشاره‌ای به ناتوانی آسمان و سفله بودن آن دارد و در نهایت، از بی‌نیازی دریا از ستایش دیگران سخن می‌راند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۹۲

آنکه در پرده دل خلق جهانی بر باید
چه قیامت شود آن لحظه که از پرده بر آید

بر فلک آن نه هلال است که انگشت تماشا
مه برآورده که ابروی تو بر خلق نماید

گر چنین طره پریشان گذری جانب بستان
تا قیامت نفس باد صبا غالیه ساید

بگشا ناوک مژگان و به خون کش پر و بالم
تا نگویند که بر صید حرم تیغ نشاید

اشک گلرنگ می و زمزمه ناله سرودم
ساقیم گو ندهد ساغر و مطرب نسراید

آسمان سفله نهاده است ملامت نکنیمش
چه کند سفله نهاد ار طرف سفله نیاید

حاجت شرح ندارد صفت گریه یغما
بحر مستغنی از آن شد که کس او را بستاید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.